روستای زرگر
روستای در 100 کیلومتری غرب تهران، در شهرستان آبیک استان قزوین در دهستان بشاریت شرقی روستایی عجیبی وجود دارد به نام روستای زرگر که به 3 دسته تقسیم میشوند: پاسالار، سالاتون، چوپورلو. اهالی این روستا به زبان لاتین مینویسند و به زبان رومانو صحبت میکنند. به زبان آنها زبان زرگری هم گفته میشود اما لازم به ذکر است که این زبان مانند زبانی نیست که بعد از هر حرف "زن" میگذارند مانند درزوز. زبان این مردم بیشتر شبیه زبان افسانهها است. زرگرها خودشان نمیدانند که چگونه شیعهی مسلمان ایرانی شدهاند آنها به کشاورزی مشغولند و به زبان ترکی مسلط هستند. طبق گفتهی قدیمیهای این روستا پیرمردی در این روستا زندگی میکرده است که تمام حساب و کتابها را به زبان روسی مینوشته و ازآن پس زبان رومانو بین مردم به یک زبان اصل مبدل گشته است. در این میان چند جوانی زرگری برای اینکه هم نوعان خود را در دنیا بیابند چند کلمهی رومانویی را در اینترنت گذاشتند و دیری نگذشت که 3 مسافر از فرانسه و انگلیس به این روستا سفر کردند و بسیار خوشخال و خرسند بودند که هم نوعان خود را پیدا کردهاند. اهالی این روستا چنان زبان زرگری و ترکی را درهم آمیختهاند که اصالت زبان اروپایی خود را از دست داده است. اروپاییان خواستار این شدند که رومانوهای ایران مثل 18 هزار همزبان شناخته شدهی اروپایی در نشست سالانهی آنها که در ترکیه برگزار میشود شرکت کنند.جالب است بدانید رومانوها حتی آنهایی که منظم هستند به عبارتی آواره خوانده میشوند. طبق گفتههای پیشین رومانوها مردمانی بودهاند که قرنها پیش از مرزهای شمالی وارد ایران شدهاند و چون زندگیشان عشایری بود تصمیم بریکجا نشینی گرفتند و به کشاورزی و دامداری پرداختند. عدهای براین باورند که رومانوها ایرانی اصیلاند و به علت شجاعت و دلیری و شهامتشان جزء سربازان قزلباش شاه عباس صفوی بودهاند. گروهی این چنین میگویند که رومانوها چون جنگجو بودهاند با حکومت وقف خود سرسازش نداشته و به همین علت آنها را درتمام دنیا پخش کردهاند اما کسی مسئولیت این کار را برعهده نمیگیرد. مردم زرگر خود را از کشور رومانی میدانند و گاهی خود را یونانی و گاهی به علت گویششان خود را ایتالیایی میدانند. طبق این روایت در جنگ میان ایران و روم 400 نفر از رومانوها به دست پادشاه اسیر شده ولی به علت اندامهای ورزیده و قوی خود بخشیده میشوند و در نزدیکی قزوین ساکن شدند. افسانهها براین باورند که رومانویی ها از کولیهای اروپایی هستند ولی چون ماهیت این گفتهها مشخص نیست مردم زرگر خود را ایرانی میخوانند، هرچند که به زبان رومانو صحبت میکنند. زمانی که مردم این منطقه شروع به صحبت میکنند فرد دیگری متوجه صحبت آنها نمیشود به همین خاطر شمرده، شمرده صحبت میکنند. کلماتی چون "قمیل" همان "کمل" انگلیسیها و شتر ما ایرانیهاست، "پیری" و "سمنتی" به معنای ادویه و فلفل است. مردمان این بخش به زبان لاتین مینویسند و همین امر باعث شده است که بگویند اجدادشان از مردمان رم بودهاند. در این روستا زنی که شوهرش میمیرد هرگز ازدواج نمیکند مردی که خود زن دارد به سراغ زن دیگری نمیرود و اگر فردی در روستا از قوانین پیروی نکند از روستا بیرون رانده میشود. در این روستا تعصب بسیار زیادی وجود دارد و نه طلاق و نه بیوفایی و نه خیانت در میان این مردم وجود ندارد که این رسم از روسومات ایل است. جوانهای این روستا به سبک تهرانی لباس میپوشند اما عقایدشان هنوز زرگری است. با آن که برخلاف روستاییان کمتر با هم قوم خود وصلت میکنند اما از زبان و خط و اصالتشان هنوز دفاع میکنند. زرگر تنها روستای رومانوزبان در ایران است که زبان زرگری را زنده نگه داشته است و سرنوشتش مثل سرنوشت فراموش شدهی رومانوهای شهریار، قوچان، بیلهسوار و خوی نشده است. این مردمان هم ایرانی، هم اروپایی و هم فارس هستند و هم ترک هستند. صورتشان مثل آریاییها شبیه گلادیاتورها، وایکینگها، قد بلند و از مهربانی به مردم ایل مانند هستند. کتاب علی زرگر ملقب به عاشق کتاب فردی است که در سال 1302 در روستای زرگر به دنیا آمده است و از سن 12 سالگی شروع بر نواختن ساز زهی به نام چگور پرداخته و در حال حاضر 15000 بیت شعر در حافظهی خود دارد. ساز چگور در زمان عروسیها نواخته میشود که شاعر داستانهای عاشقانهی ترکی میخواند و مردم زانوهای خود را بغل کرده و به داستان او گوش میدهند. زیرا بر این باورند که این عشق است که موجودات را به حرکت وا میدارد. مردم این روستا برخلاف ایرانیها که اهل تعارف و تمجید بیش از حد هستند کاملا رک گو و صریح صحبت میکنند، مردم این خطه دچار اختلالات روانی، اجتماعی، استرس، افسردگی و بد خلقی نیستند و از نظر روحی کاملا سالم و تندرستاند در میان این مردمان زن و دختر جایگاه والایی دارند طوری که به آنها لقب ملکه خانه را دادهاند. این مردم هم پرچم خاص به خود را دارند اما پرچم ایران را پرچم خود میدانند. در معماری خانههای این روستا حیاط، حصار و دیواری وجود ندارد در واقع حیاط بخشی از خانه بوده و برای هیچ خانهای سهم جداگانهای وضع نشده و این سبک زندگی نمونهای از سبک زندگی اروپایی است. آنها به این علت برای خانهی خود حصاری درست نمیکنند زیرا براین باورند که احترام و اعتماد میانشان از بین میرود. اولین بار در زمان حکومت بهرامگورسه هزار رومانی وارد ایران شدند و در نواحی مختلف ایران پراکنده شدند. دستهی دوم رومانیها شامل هنرمندان، نویسندگان، زرگران، درودگران و آهنگرانی بودهاند که در زمان سلطنت شاهپور اول، برای احداث پل به ایران سفر کردهاند و گروه سوم که در زمان نادرشاه افشار برای معماری، صنعتگری و طلا سازی به ایران سفر کردند. در هنگام ورود به روستای زرگر بافت این روستا بسیار دیدنی است این روستا را به علت داشتن باشگاه ورزشی، زمین بازی مختص کودکان و پیست پیادهروی جزء ایدهآل ترین روستاها میدانند از مهمترین ویژگیهای این روستا وجود شبکهی منظم خیابانها و کوچهها و مسیر عبور و مرور آن میباشد در این روستا شما شیب بالا و سربالاییهای یک روستایی عادی را نمیبینید بیشتر بافت شهر را دارد.
خصوصیات رومانوزبانهای ایرانی
این مردمان طبق آنچه که قبلا گفته شده بود زبان زرگری دارند و کاملا رک هستند و ضریب هوشیشان 10-15 درصد بالاتر از میانگین است و رفتارهای نابهنجاردرمیان مردم دیده نمیشود و نکتهی جالب توجه در مورد این روستا زبان چندگانهی آنها است. زبان زرگری در اسناد سازمان ملل به ثبت رسیده و تنها زبانی است که ویژگی اصلی زبانهای هند و اروپایی را در خود حفظ کرده است این زبان، زبانی مهاجر بوده که شباهت زیادی به زبانهای ایتالیایی آلمانی و هندی دارد. زبان این روستا اولین بار توسط "گرنوت ویندفورد" در سال 1970 مورد مطالعه قرار گرفت. وی نتیجه گرفت که این زبان یک نوع زبان رومانی اروپایی است که با زبان مردم درهی ماریزا در بلغارستان شباهت زیادی دارد. بعد از ویندفوردسه محقق ایرانی به نامهای سامانی، کلباسی، قوچونانی سعی در شناخت زبان زرگری کردند اما به نتیجهای نرسیدند و همینطور به گفتهای این محقق3 برادر طلاکار در زمان نادرشاه افشار از امپراطوری عثمانی به ایران آورده شدند و زمینهای زرگر، باقرآباد(سیف الله) قره قباد(زبدالملک) به عنوان قشلاق و ییلاق به آنها داده شد و در زمان رضا شاه همهی آنها در قشلاق زندگی کردند و آنها از مالیات و خدمت سربازی به دستور ناصر الدین شاه قاجار توسط محمد حسین حسینی فراهانی صادر گردید معاف شدند و زندگی راحتی داشتند.
روستایی که زنان پادشاهی میکنند
"ام البنین زرگر" از اهالی قدیمی این روستا در هنگام لبخند زیبایش دندانهایی از جنس طلا پیداست. دندانهای طا نشانه از آن دارد که بنابر رسوم زرگریها دختری که با خانوادهی ثروتمند عروسی میکند در زمان عقد خانوادهی داماد به او به عنوان پیشکش دندان طلا هدیه میدهند به این صورت که بعد از نامزدی عروس را به شهر برده و روی دندانهای او روکش طلا میگیرند. در این روستا زنها حاکمند. زنان پادشاه خانه و تاج شاهی آنها دندانهای طلایشان است که بر دل مردانشان حکومت میکنند. مردان کمتر در امور اقتصادی خانه و خرید و فروش دخالت میکنند و تمام تصمیم گیریها بر عهدهی زنان است در گذشته رسم براین بوده که ازدواج درون روستا انجام گیرد و کمترغریبهای در میان آنها جای میگرفت با گذشت زمان این روسومات شکسته شد و حال میتوان با اقوام دیگر هم وصلت نمود.
زبان رومانی عامل موفقیت بی سیمچیها ایرانی
سرهنگ" ستار زرگر" مردی 61 ساله که در روستای زرگر با زبان زرگری خود باعث پیروزی در عملیات شد خانهی این شخص در میان باغی پر از درخت میوه است بنابر گفتهی این آقا در 8 سال دفاع مقدس که در مرزها مین گذاری میشده است برای اینکه اطلاعات درون پایگاهی پخش نشود این سرهنگ به کمک 7 تن از اهالی زرگر عملیات بی سیم ها را بر عهده گرفتند تا کمولوهای ساکن آن پایگاه نتوانند به اطلاعات پایگاه دسترسی پیدا کنند و این عملیات که در منطقهی "کوراناموبانا" بوده است که به علت گویش خواص این افراد عملیات در جنگ پیروز شد.
غذاهای محلی
یکی از غذاهای محلی در این روستا دمپختک است که با برنج و سیب زمینی و پیاز و رشته درست میشود و دیگری بلغور است که به زبان ترکی به آن یارمه میگویند و آش رشته که در فصل بهار سبزی یا قله تره یا غازی آقی از کوه چیده میشود و با نخود و لوبیا و عدس و رشته این آش خوشمزه را درست میکنند.
سخن آخر
روستای زرگر روستای واقعا عجیب است در این روستا مردمانی کاملا مهماننواز و دوست داشتنی که با آداب و روسوم خاص زندگی میکنند.
گردآورنده: خانم ساناز حقیقت پناه کارشناس